مشرق - اشتباه پشت اشتباه. اين لب كلام تصميماتي است كه اين فصل براي پرسپوليس اتخاذ شده است. تصميماتي كه از همان ابتدا با ابهامات زيادي همراه بود اما آقايان هرگز حاضر نشدند در مقابل تعجب اذهان عمومي و اصحاب رسانه توضيحي در خصوص آن بدهند و وقتي هم كه اشتباه بودن اين تصميمات يكي پس از ديگري ثابت شد باز هم كسي نه پاسخگو بود و نه حتي از محضر مردم عذرخواهي كرد. اما با توجه به سابقه نه چندان جالب آقايان در تصميم گيريهاي اين فصل، چشم هوادار پرسپوليس ترسيده و نميتواند با ديدي مثبت به مسائل و انتخابهاي اخير بنگرد.
هر چند خيلي پيشتر هوادار پرسپوليس خواهان بركناري درخشان بود اما بركناري سرمربي سرخپوشان برمبناي اعتراض هوادار اين تيم نبود كه اگر اينطور بود، بايد خيلي قبلتر رخ ميداد. از سوي ديگر برانكو مربي خوبي است كه حداقل كارنامه قابل قبولي در ايران داشته است و حضور او ميتواند بارقههاي اميد را بار ديگر در دل هوادار پرسپوليس ايجاد كند. اما واقعيتهايي است كه حالا دوستداران پرسپوليس مثل مار گزيدهاي ميمانند كه از ريسمان سياه و سفيد هم ميترسند. در واقع مشكل از آنها نيست، بلكه اين اشتباهات پي در پي مسئولان وزارت ورزش است كه باعث شده چشم هوادار پرسپوليس بترسد و حالا به بركناري درخشان كه يكي از خواستههاي خود آنها بوده و حضور برانكو روي نيمكت سرخپوشان با ديده ترديد بنگرد.
شايد اگر از همان ابتدا يك برانكو روي نيمكت پرسپوليس مينشست يا هيئت مديرهاي همگون براي اين تيم انتخاب ميشد و هر دم شخص يا اشخاصي جديد و گمنام يا نام آشنا سر از اين تيم در نميآوردند و چند صباحي بعد جاي خود را به عدهاي ديگر نميدادند، اعتمادها به تصميمگيريها در خصوص پرسپوليس تا اين اندازه متزلزل نبود. اما حالا نه برانكو، كه شايد مربي به مراتب بهتر از او يا حتي دنيزلي كه هوادار پرسپوليس ثابت كرده اعتمادي راسخ به او دارد هم نتواند نگاه دوستداران اين تيم را تغيير دهد.
پرسپوليس ميتوانست بعد از آن دو بازي در ليگ قهرمانان آسيا مسيري ديگر را طي كند اما باخت به النصر در بازي رفت و بعد از آن شروع سالي جديد با ناكامي برابر راه آهن و تغييراتي كه ديگر صبر همه را لبريز كرده بار ديگر اوضاع را به هم ريخت، به طوري كه حتي هواداراني كه براي اخراج درخشان لحظه شماري ميكردند هم از رفتن او آنچنان كه بايد خشنود نشدند، چراكه اكنون مشكل هوادار اين تيم ديگر نه درخشان و ناكاميهاي فني او كه نا اميدي از ادامه راه است. راهي كه از ابتداي فصل به دست نفرات زيادي داده شده اما هيچ يك راه بلد نبودهاند و همه يكي پس از ديگري به بيراهه زدهاند و حالا، اين ترديد وجود دارد كه آيا برانكو ميتواند اين كاروان شكست خورده و در راه مانده را به مقصد برساند يا انتخاب او هم يكي از همان دست اشتباهاتي است كه پرسپوليس از ابتداي فصل تا كنون يكي پس از ديگري تجربه كرده است.
برانكو مربي بدي در ايران نبوده و ذهنيت بدي از او وجود ندارد اما مسئله اين است كه پرسپوليس تيمي نيست كه بتوان خيلي به موفقيت آن بعد از اين همه ناكامي اميد داشت. تيمي كه بارها هواداران و دوستداران خود را اميدوار كرد و خيلي زود اميد آنها را نا اميد كرد تا امروز همه با نگاهي مردد به تغييرات جديد اين تيم نگاه كنند و خيلي به تغيير شرايط نامناسب فعلي اميدوار نباشند.
با وجود اين برانكو اگر با سياستهاي غلط تصميم گيرندگان اين فصل پرسپوليس بر نخورد و نگاهش تنها به پرسپوليس باشد، ميتوان اميدوار بود كه بتواند بعد از مربيان زيادي كه تلاش كردند و بينتيجه ماندند، پرسپوليس را از منجلابي كه اين فصل در آن دست و پا ميزند حداقل در ليگ قهرمانان آسيا نجات دهد، چراكه ديگر به ليگ اميدي نيست اما ليگ قهرمانان آسيا هنوز هم فرصت خوبي است كه پرسپوليس در آن خودي نشان داده و بار ديگر بارقههاي اميد را در دل هوادارانش روشن كند. البته كار برانكو در اين راه چندان هم آسان نيست. نه فقط چون پرسپوليس امسال انواع ناكاميها را تجربه كرده و شرايط بغرنجي دارد، بلكه از آن جهت كه خود اين مربي مخالفان زيادي دارد كه از همان بدو ورود، كمر به تخريب او بستند. اما بدون شك برانكو كه پيشتر نيز در ايران كار كرده به خوبي ميداند كجا آمده و با چه مصائب و مشكلاتي رو به روست و بايد نشان دهد كه چند مرده حلاج است؟
* دنیا حیدری (تحلیلگر روزنامه جوان)